رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آخرین روزهای حیات خویش به امیرالمومنین فرمودند که سه مطلب مهم را به مردم برساند. امیرالمومنین (علیه السلام) در میان مدینه ندا زد: «أَلَا مَنْ ظَلَمَ أَجِیراً أَجْرَهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ...»؛ آگاه باشید هرکس در مورد اجر اجیری ظلم کند پس لعنت خداوند بر او باد ...
دوستی حضرت زهرا اجر رسالت :
عمر بن خطاب به علی (علیه السلام) گفت آیا برای این ندایی که در میان مردم دادی تفسیری هم هست؟ امیر المومنین علی(علیه السلام) فرمود: «خدا و رسولش عالمتر هستند» عمر و جماعتی از مردم مدینه خدمت رسول خدا رفتند تا از تفسیر این کلمات آگاه شوند. عمر از پیامبر پرسید آیا برای این کلمات تفسیری هم هست؟ پیامبر فرمود: «بله من علی (علیه السلام) را امر کردم که در میان مردم فریاد بزند «أَلَا مَنْ ظَلَمَ أَجِیراً أَجْرَهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ»؛ آگاه باشید هرکس در مورد اجر اجیری ظلم کند پس لعنت خداوند بر او باد . و خداوند می فرماید: « قُلْ لاأَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»؛ ای پیامبر به مردم بگو من از شما اجری نمی خواهم جز مودت و دوستی با نزدیکانم پس هرکس که به ما ظلم کند پس لعنت خداوند بر او باد» (1)
تحقیر رسالت پیامبر عظیم الشان اسلام!
پیامبر از مردم برای نعمت بزگ هدایت اجری درخواست نکرد. مگر اینکه در این موضوع این آیه شریفه نازل شد: «ای پیامبر به مردم بگو از شما اجری نمیخواهم جز مودت با نزدیکانم» دوستی با خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) از بزرگترین واجباتی است که خداوند بر امت اسلامی واجب کرده است. تاکیدات بسیار رسول مکرم اسلام نشان از اهمیت بالای این وظیفه مهم دارد. بی تردید هرکسی که در مودت نسبت به اهل بیت کوتاهی کند؛ در ادا کردن اجر رسالت کوتاهی کرده است و کسانی که بر اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ظلم کنند. اجر رسالت را ضایع کردهاند و رسالت پیامبر عظیم الشان اسلام را تحقیر و کوچک نمودند.
این وظیفه در همه زمانها؛ از زمان نزول آیه تا قیامت برای امت اسلامی وجود دارد. با توجه به این نکته طبعا باید خاندان پیامبر بعد از ایشان در اوج عزت در میان جامعه اسلامی باشند و در بین مسلمانان از جایگاه ویژهای برخوردار باشند و تمام مسلمانان نسبت به محبت و اطاعت از اهل بیت پیامبر از یکدیگر گوی سبقت را بربایند. اما بعد از وفات پیامبر این اتفاق نیافتاد و بلکه بالعکس ظلمهای زیادی در حق آن خاندان با عظمت و کرامت صورت گرفت.
آیا امت پیامبر به آیه مودت عمل کردند؟
قطعا نزدیک ترین شخص به رسول خدا دختر ایشان فاطمه زهرا (سلام الله علیه) است. و توقع می رود که مردم بعد از پیامبر بیشترین مودت و احترام را نسبت به این بزرگ بانوی اسلام داشته باشند. اما وقتی در تاریخ جستجو می کنیم؛ به سخنانی از این بانوی بزرگ برخورد میکنیم که حکایت از وارد شدن تلخترین مصیبتها است. و این سخنان رساننده اوج تنهاییِ تنها یادگار پیامبر است.
او بر سر تربت پدر بزرگوارشان رسول الله آمد و مقداری از خاک قبر بر روی چشمانشان گذاشتند و فرمودند:
صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا
صُبَّتْ عَلَى الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا(2)
بر من مصیبت هایی وارد شد که اگر بر روزها وارد می شد؛ روزها شب می شدند
چه مصیبت هایی است که صدیقه کبری (سلام الله علیه) تحمل فرموده است. اما روزها تحمل این مصیبت را ندارند؟ این چه مصیبتهایی است که اگر بر روزها وارد شوند روز را شب ظلمانی خواهد کرد؟ مهمتر اینکه درحالی که قبر حضرت آدم و اسماعیل و دیگر پیامبران معلوم است و یا حتی مزار بسیاری از صحابه رسول خدا مشخص است، قبر آن بانوی بزرگ بعد از گذشت صدها سال همچنان مخفی و نامعلوم است.
چه شد که مزار آن بانوی دوعالم مخفی است؟
چه اتفاقی افتاد که ایشان مدت کمی بعد از پیامبر زندگی کردند؟ آیا همان مصائب باعث شهادت آن بانوی بزرگ شد؟ باید دید چه مصائبی بر جان پاک آن سرور زنان عالم وارد شد که عمر شریفش را کوتاه کرد؟ و چه مصیبت هایی بود که روز ها تاب تحمل آن را نداشتند؟
لطماتی که بر حضرت صدیقه طاهره وارد شد را می توان به دو دسته تقسیم کرد : لطمات جسمی و لطمات روحی در این مختصر به صورت فهرست وار به این مصائب اشاره میشود. لطماتی که نشان از این دارد که امت اسلامی اجر رسالت را ادا نکردند.
بدون شک دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از ایشان مورد ستم و ظلم واقع شده اند جعفربن قولویه نقل میکند: [از امام صادقعلیهالسّلام: جبرئیل خطاب به رسول خداصلّیاللهعلیهوآله گفت:] «و امّا دخترت؛ مورد ستم واقع میشود و محروم میگردد و حقّش غاصبانه گرفته میشود؛ همان حقّی که تو برایش قرار میدهی. و در حالی که باردار است، او را میزنند و به حریم و خانهاش بدون اجازه وارد میشوند.
سپس [از جهت ورود مهاجمان به خانهاش] به او خواری و ذلّت میرسد، بعد هم [مدافع و ] بازدارندهای نمییابد و به جهت کوفته شدن، فرزندی را که در بطن دارد، فرو میاندازد و به دلیل آن ضربه، از دنیا میرود.»(3)
این روایت خبر از انواع ظلم به ایشان میدهد. در این روایت برخی از ظلمهایی که برحضرت فاطمه (صلی الله علیه و آله) رفته است، ذکر میشود، اما این ظلمها منحصر به این موارد نیست. لطمات روحی شدید، علاوه بر لطمات جسمی منجر به رنجور شدن حضرت صدیقه کبری شد.
لطمات روحی :
مهمترین دغدغه و عذاب روحی که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) داشت، غربت و تنهاییِ تنها وصی و خلیفه برحق رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود. او از تنهایی و مظلومیت علی (علیه السلام) بسیار رنجیده شد. این مصیبت روحی را نباید از باب رابطه و علقه زوجیت بین حضرت زهرا (سلام الله علیه)و علی (علیه السلام) دید؛ این رنج بسیار، حضرت طاهره (سلام الله علیه) برای از دست رفتن زحمات رسول مکرم اسلام بود.
تنها فاطمه (سلام الله علیه) بود که درک میکرد بر اثر غصب حق خلافت امیر المومنین چه فاجعه ای در جهان اسلام و بشریت رخ خواهد داد. فجایع امروزی که در جهان اسلام در حال رخ دادن است؛ دلیلی واضح بر اندوه بیپایان آن مظلومه به جهت تاراج میراث نبوت است.
امّ سلمه بر فاطمه(سلام الله علیه) وارد شد و به وی گفت:«ای دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله)! شبِ خود را چگونه صبح نمودی»؟ فرمود: «میان غصّه و غم به صبح رساندم. [غصّه] فقدان پیامبر و [غم و اندوه] ظلم به جانشین وی. به خدا سوگند! حرمتِ وصی پایمال شد... »(4)
عصمت کبری :
حضرت زهرا (سلام الله علیه) دارای مقام عصمتی است که حتی انبیاء گذشته واجد چنین عصمتی نبوده اند. او در آیه تطهیر عصمتش و طهارتش همعرض پدر بزگوارشان قرار گرفته است. وی همان گونه معصومه است که پیامبر عظیم الشان اسلام دارای مقام عصمت است. او محور خمسه طیبه است؛ چرا که در معرفی این پنج نور پاک اوست که نامش مقدم است هر کدام از این انوار با توجه به انتسابشان به حضرت صدیقه کبری معرفی میشوند: «هُم فاطِمه و ابوُها و بعلِها و بنوُها»(5)
بانویی ملقب به صدیقه با چنین مقام و منزلتی که «لایطمع فی ادراکه طامع»(6) از سوی غاصبین تکذیب می شود . و برای فدک از او مطالبه شاهد می کنند. این درحالی بود که فدک در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ملکیت حضرت زهرا (سلام الله علیه) در آمده بود و غاصبین فدک باید برای رد ملکیت حضرت زهرا (سلام الله علیه) اقامه بینه می کردند و البته اقامه بینه کردند. چه بینهای بالاتر از پاره کردن قباله فدک توسط خلیفه دوم و هتک حرمت فاطمه زهرا (سلام الله علیه)؟
بنابر آنچه گذشت میتوان گفت: یکی از لطمات روحی ایشان ناشی از تحقیر مقام عصمت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیه) توسّط خلیفه وقت و اطرافیانش بود. حضرت زهرا سلام الله علیها در این باره می فرماید: «لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هینَـتِیوَ دُونَ ذِلَّتِی... »(7)؛ کاش پیش از [روز ] خواری و سقوطم، مرده بودم...(8)
لطمات جسمی :
رنجوری جسم حضرت فاطمه (سلام الله علیه) تنها ناشی از مصائب روحی ایشان نبوده است، بلکه لطمات جسمی ایشان که ناشی از هجوم به خانه فاطمه (سلام الله علیه) و مضروب ساختن وی می باشد. نباید از نظر دور داشت که این لطمات جسمی اثری عمیق در جسم ایشان و نهایتا شهادت آن بزرگ بانوی عالم هستی گذاشت.
فاطمه مانند خیال شد :
از طرف جماعت به آن بانو آن آسیبها رسید، در بستر افتاد و جسمش ضعیف گشت و گوشت [بدن] وی آب شد (به تدریج لاغر شد) و مانند خیالی (شَبَحی )گردید.(9)
تحمل ضربات در حال بارداری :
و مشهوری که در میان شیعه هیچ اختلافی در آن نیست، آن است که عمر چنان ضربهای بر شکم آن بانو وارد کرد که سقطِ جنین نمود...(10) و در گزارشی دیگر این گونه میخوانیم: «و آن بلایی که از ناحیه آن مرد به او رسید، اتّفاق افتاد؛ فرزند کاملی را سقط کرد و این مسأله، ریشه بیماری و وفات آن بانو بود».(11)
و علامه حلی نیز این گونه گزارش می دهد : «و فاطمه(علیه السلام) کتک خورد و کوفته شد، لذا جنینی را که نامش محسن بود، فرو انداخت...»(12)
نعل شمشیر :
[از ابوبصیر از امام صادقعلیهالسّلام که فرمود:] «و دلیل وفات آن بانو این بود که قُنْفُذ -غلام عمر- به دستور او با نعل شمشیر( آهنی که انتهای غلاف شمشیر است) بر آن بانو به شدّت ضربهای زد؛ لذا محسن را سقط نمود و از این جهت، به سختی بیمار شد...»(13)
شکستن استخوان :
فاطمه(علیه السلام) در آستانه در، بین همسرش و آنان (مهاجمان) مانع شد و قُنْفُذ با شلّاق بر بازوی آن بانو کوبید و اثر آن، بر بازوی وی مثل بازوبند باقی ماند. و ابوبکر، سراغ قُنْفُذ فرستاد که او را بزن! لذا آن بانو را به سمتی از خانهاش پرت کرد و استخوان دندهای از پهلویش را شکست و آن بانو جنینی را از بطنش فرو انداخت. سپس پیوسته در بستر افتاده بود تا بر اثر آن [لطمات]، شهید از دنیا رفت...(14)
کجایند اهل انصاف و وجدان؟
این نقل ها قسمتی بسیار کوچک از اسنادیی است که دلالت تام و تمام در اثبات شهادت بانوی مکرمه اسلام دارد. آیا هر انسان با انصافی که کمترین آشنایی به این اسناد دارد، می تواند بگوید که حضرت زهرا (سلام الله علیه) شهید نشده است؟ آیا جایی برای انکار و یا حتی تشکیک در شهادت حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیه) می ماند؟
مؤلّف مقاله «فاطمه زهرا از ولادت تا افسانه شهادت»ـ در مقام انکار به شهادت رسیدن حضرت زهراعلیهاالسّلام، ادّعا میکند: «نقل شهادت حضرت فاطمه زهرا (رضی الله عنها)... ضعف بیانی دارد، زیرا به گونهای بیان شده که نشان میدهد خود ناقلان هم به آن اعتماد ندارند.»! آیا این نصوص ضعفی در رساندن این معنا که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مظلومه و شهیده بوده اند دارند؟ اهل انصاف قضاوت کنند.
پی نوشت ها :
1. بحارالأنوار/ ج 22/ ص 489/ باب 1- وصیته ص عند قرب وفاته
2. بحارالأنوار/ج 79/ص 106/ باب 16- التعزیة و المأتم و آدابهما
3. ابن قولویه (متوفّای 367) کامل الزیارات/ صفحه 333
4. ابن شهر آشوب (متوفّای 588) مناقب آل أبیطالب/جلد2/ صفحه 205/ چاپ: مکتبة العلمیّه
5. عوالم العلوم و المعارف (مستدرک حضرت زهرا تا امام جواد علیهم السلام/ ج11/ قسم2/ فاطمةس/ ص 930/ این شان و منقبت حضرت زهرا در کتب عامه نیز بوده است در دعایی که بهنقل از مصادر عامه آمده است آمده است :«اللَّهُمَّ رَبَّ الْکَعْبَةِ وَ بَانِیَهَا وَ فَاطِمَةَ وَ أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا نَوِّرْ بَصَرِی وَ بَصِیرَتِی وَ سِرِّی وَ سَرِیرَتِی وَ قَدْ جُرِّبَ هَذَا الدُّعَاءُ لِتَنْوِیرِ الْبَصَرِ وَ أَنَّ مَنْ ذَکَرَهُ عِنْدَ الِاکْتِحَالِ نَوَّرَ اللَّهُ بَصَرَه»(مستدرکالوسائل/ج 1 /ص 446)
6. زیارت جامعه کبیره مفاتیح الجنان، محدث قمی
7. طبرسی (متوفّای قرن 6) «احتجاج»/جلد 1/ صفحه 107
8. ـ «هینَتِی» از مادّه «هون: خواری» میباشدـ در منبع فوق، «هنیئتی: راحتیام» چاپ شده است؛ لکن «هینَتِی» از لحاظ ادبیّات عرب مناسبتر به نظر میرسد.(علی لباف ، به رنگ خون)
9. .قاضی نعمان مغربی (متوفّای 363)«دعائم الإسلام»/ ج 1/ ص 232
10. شیخ طوسی (متوفّای 460) در کتاب «تلخیص الشافی»/ج3 /ص156
11. طبری امامی (متوفّای قرن 5)نوادر المعجزات/ طبع جدید: ص 97 – 98، چاپ: مؤسّسة الإمام المهدی علیه السّلام، قم
12. علّامه حلّی (متوفّای 726)«شرح التجرید» صفحه 376
13. طبری امامی (متوفّای قرن 5)دلائل الإمامه»/ صفحه 45 / چاپ جدید: صفحه 134
14. طبرسی (متوفّای قرن 6)«احتجاج»/ جلد 1/ صفحه 83
15. فصلنامه ندای اسلام/ ش 3/ص 69